بابک شکرابی :فریدون_فرخزاد 

بابک شکرابی :فریدون_فرخزاد 

تابستان سال ۲۰۱۹ میلادی و پیش از شیوع ویروس کرونا آخرین باری بود که برای دیدن بانو منیژه رحیمی، همسر تیمسار مهدی رحیمی به لندن رفته بودم
محل زندگی ایشان آپارتمان کوچک و قدیمی بود با میز ناهار خوری و مبلمانی که چند دهه از عمر آنها میگذشت،عکسهای تیمسار رحیمی، پادشاه فقید و خاندان سلطنتی تزیین کننده دیوارها و طاقچه پنجره کوچکِ نزدیک به میز ناهارخوری بودند.
در هر دیدار هزاران پرسش داشتم و با هر پاسخ ایشان چندین پرسش دیگر برآنها اضافه می‌شد، با دقت به پاسخها گوش میدادم و در نخستین فرصت آنها را در دفترچه‌ای مینوشتم 
ظهر ۲۱جولای بود و مشغول خوردن ناهار بودیم، صحبت به فریدون فرخزاد کشید، قاشق را در بشقاب غذا گذاشتند و برای چند لحظه به مبل کهنه سه‌نفره خیره شدند و سپس گفتند: 
تو لندن کنسرت داشت، شبها همینجا روی این مبل میخوابید، هیچی پول برای خودش نداشت
یک پیراهن برای کنسرت داشت که هر شب با دست میشست تا برای شب بعد تمیز باشه، شب آخر کنسرت خسته و کوفته اومد و گفت منیژه فردا کلی کار داریم، آدرس‌ها رو گرفتی؟ گفتم آره 
صبح با هم به سراغ خانواده افسرانی رفتیم که در بدترین شرایط مالی در لندن زندگی میکردند، هر چی از کنسرت درآورده بود رو بین اونها تقسیم کرد، پول براش هیچ بود و با همه وجود عاشق ایران بود، خیلی برای این دنیا زیاد بود بابک جون خیلی زیاد بود 
هردو به اون مبل قدیمی خیره شده بودیم و در اون سکوت حاکم تلاش میکردم درک کنم عظمت وجود مردی را که از هیچ چیز برای آزادی ایران دریغ نکرد حتی جانش 

فریدون فرخزاد انسان والا، فرهیخته و ایران‌پرستی بود که حاشیه سازی خواجگان و کنیزکان جیره خوار دولت استعماری شاغل در بی‌بی‌سی هیچ تاثیری در قضاوت ایرانیان درباره او ندارد  
#خیزش_محله_محور

#کارزار_سه_ماهه
#بازگشت_به_مشروطه
#انقلاب_ملی_ایران