سنت در تقابل با مسیر مدرنیته پهلوی

امروز جمهوری اسلامی در اساس با تعقل و تفکر مدرنیسم نه تنها در قالب اقدامات پراتیک بلکه‌ حتی در کالبد تئوریک مدرنیسم مخالفت میکند . 

حکومت سنت گرای جمهوری اسلامی دیگر از اصول سنن اسلامی گذر کرده و اساسا تعریفی که از جامعه برای خود ترسیم می کند به هیچ عنوان جامعه ایران نیست ؛ بلکه تعریفی در قاب امت شیعی بر پایه سمپاد های خودش هست !

هلالی را رسم نموده که از لبنان به سوریه و بعد عراق و ایران گذر می کند و نهایتا به بخش هایی از افغانستان ختم می شود و شمال یمن و بحرین را نیز تا حدی در بر میگیرد .

خاورمیانه به هزار یک دلیل نتوانسته به اساس لیبرالیسم دست یابد که البته در دوران حکومت پهلوی تلاش های بسیاری شد که با شورش بهمن ۱۳۵۷ دود شد و رفت هوا . 

امروز این خلا با هژیومنی شیعی در حال تکمیل است ؛ زمانی پایه های فکری مذهبی و سنتی برای گسترش این ایدئولوژی بسیج شوند قطعا رفتارشان لیبرالیته و بر اساس مدرنیسم نخواهد بود بلکه با اسلحه این هلال را ترسیم می کنند و گسترش می دهند . 

اساس لیبرالیسم و مدرنیسم بر پایه دو امر خواست مردم و برای مردم  است ؛ در ساختار های لیبرال با تکیه بر مسیر توسعه پایدار ، ملت نوین بر پایه تمدن ملی تعریف می کنند و در مسیر تعریف در هم تنیدگی دولت ملت تلاش می کنند تا به تعریفی درست و قابل دست یابی برسند اما در ساختار های سنتی همچون جمهوری اسلامی دولت از ملت نیست بلکه از امت است و امت هم از مذهب ، نتیجه هم می شود همین که می بینید ، سفره ای پهن می کنند به درازای هلال شیعی !